سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]
منتظر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شامیان و کوفیان امروز........

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز با فردا یا امروز با دیروز فرق دارد؟

تاریخ دوباره تکرار می شود.

آن زمان سنگ دلانی بودن که آب را بر امام بستن.

آن زمان شامی ها دانسته یا ندانسته بر آل علی خندیدند و سنگ زدند و امروز هم عده با آگاهی از عملکرد خود در عزای خون خدا سوت و کف زدند.

باور کنید اینجا ایران است.

پارسال یعنی سال88 شب تاسوا و عاشورا یه عده سوت و کف می زدند و می رقصیدند.

آن زمان ، آنها خیمه های امام را آتش زدند و پارسال اینها تکیه ها را آتش زدند.!

چه فرقی بینشان است؟

قوه ی قضایی چه برخوردی کرد؟ (هنوز در خوابند ؟ )

آن زمان آنها ، فرزندان و خاندان امام را کتک زدند ، اینها عزاداران و بسیجی ها را کتک زدند.!

ننگ بر غیرت بی غیرتتان ، ننگ بر شعور بی شعورتان ننگ بر وجدان نداشته یتان........

این را بدانید که عزادارن حسینی بی غیرت نیستند....

بی حرمتی شما را ، امسال و سالهای بعد با سنگ تمام گذاشتن در عزاداری جواب می دهیم.

عشق به امام با هیچ کس و هیچ چیزی کم نمی شود.

امام مان آنقدر رعوف هستند که شاید شفاعت شما را هم بکنند...........

دعا کنید دست بسیجیان به شما نرسد که اگر برسد ، با اینکه یک سال هم گذشته ، بلایی به سرتان می آوردند که...........

فزق شما با شمر و عمربن سعد چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرق شما با کوفیان و شامیان چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زینب و یه مش حرامی

زینب سنگای شامی

تو بازار بردها آوردنُ

شامی خندیدن ُ ، رقصیدن و رفتن

ای وای از این غم : حسین حسین

پینوشت : در این شب و روزها خیلی التماس دعا

پینوشت : راستی می گن ،یه نفر هم که پیدا شد به قوه ی قضاییه حرف حق بزند ، زحمت کشیدن و سابیتش را بستن.خیلی تعجب نکنید سایت حاج حسن قدیانی بسته شد. بالاخره باید یه جا ثابت می شد که فرزند حاج احمد هست یا نه!!!!!!!!

به امید ظهور دولت یار

التماس دعا

یا حق



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گمشده ( سه شنبه 89/9/23 :: ساعت 5:23 عصر )

»» نوگل مجتبی....

بسم الله الرحمن الرحیم

بر گرفته از وبلاگ خط مقدم:

( اگه می خواهید بخونید تا آخرش برید ، ولی یه جاهایی دیگه نویسنده نتونسته ادامه بده خودتون تصور کنید.)

بسم الله الرحمن الرحیم

شب عاشورا این همه رجز خوندن.......

زهیر حرفای بلند والازده ، حبیب حرفها زده ، حرفها زده .......

اصحاب به نوبه ی خود ، حضرت عباس به نوبه ی خود ، بنی هاشم به نوبه ی خود............

دیدن ابی عبدالله چشم هایشان خیره شد به یه طرفه ، دیدن آقا زاده ای حی از پشت جمعیت دست بلند می کنه........

اجازه می خواد حرف بزنه ....

حضرت اشاره کردن و این آقازاده بلند شد . تا چشم مبارک آقا به قد و بالای این نوجوان افتاد شروع کردن به پهنای صورت اشک ریختن.....

( چه برادری...... چه داداشی داشتم....) فرمودند : چی می خوای عزیز برادر؟

آیا منم فردا لیاقت پیدا می کنم کشته بشم؟؟؟؟ ( آقا دوباره گریه کردند.)

آقا پرسیدند : مرگ در محضرت چگونه است ؟ پاسخ داد : شیرین تر از عسل

تمام شب این آقازاده نگاه به آسمان می کرد که کی صبح می شود؟؟؟؟ ( دلم برای بابام تنگ شده )

هاشمیان جمله به پا خاستند  ** در طلب وجه خدا راستند

از عمو پرسیدند کی نوبت من است ؟

کی به تو حاجات مرادم بده  **جان عمو اذن جهادم بده

با تو عمو از دو جهان فارغم  ** عاشقم و عاشقم و عاشقم

هر دو نگه بر رخ هم دوختید **  هر دو به مظلومیت هم سوختید

هر دوبریدید دل از بود هست **  هر دو گشودید به یکباره پر

عمو جان تا علی اکبر بود ما که اجازه ی اجازه خواستن نداشتیم اما حالا دیگه نوبت منه..

آقا گفتن : قاسمم تو یادگار برادرمی... نمی خواد بری ، برو خیمه ، مادرت تنها نمونه.....

( هر چه خواست نشد . نشسته داخل خیمه و زانوی غم بغل گرفته. مادرشون اومد و گفت چی شده ؟ پاسخ داد : این عمو ، عموی دیروز نیست . تا بحال به من نه نگفته ، امروز چی شده به من اجازه ی میدان نمی ده.)

نجمه یه لبخند زد گفت : عزیزم بابات فکر همه جا رو کرده ، سه ساله بودی ، بابات، رنگ پریده وبا لبهای خشکیده بلغت کرد ، یه بازوبند به بازوت بست و یه نامه داد به من گفت :یه روزی می رسه همه غم های عالم تو دله قاسمم جا میگیره ، اون روز این نامه روبهش بده .

تا نامه رو دید شروع کرد به گریه کردن و نامه رو گرفت و دوید....

عمو جان ببین برات نامه آوردم . بابام نوشته قاسمم عاشورا می رسه کربلایی . از هر دری رفتی عموت راهت نداد از در دیگه برو..

چشم آقا به نامه افتاد .........شروع کردن به گریه کردن.......

.می خوای بری؟ صبر کن ! ( عباسم زینبم کوچک ترین زره را بیارید.. خبری نشد....)

آقا شروع کردن به گریه کردن .....آخه علی اکبر که زره به تن داشت و ارمن اربا شد اما...........)

رفت میدان و مبارزه ها کرد.........چهار تا پسرای شامی و خودش را به درک واصل کرد......

اما اومد عمو رو ببینه : ای عمو فتح نمایان کردم دشمنا رو همه حیران کردم

آمدتا که بگویم من فاش آمدم تا که بگیرم پاداش

تن بی تاب مرا تاب بده تشنه ام به من آب بده

به بهانه ی آب عمو را دید و رفت.

در دل لشگر یکی گفت چه می کنید ؟ منتظرید که این لشگر را بر باد بده ؟ مگه نمی بینید که زره و کلاه خود نداره ! خوب سنگ بزنید.

از اسب افتاد ..............

حضرت قاسم وقتی سوار است می شد پاهاشون به رکاب نمی رسید...

ولی وقتی کنار حضرت علی اکبر گذاشتند هم قد بودند یعنی شده بودند.......

..............

وقتی غربت پدر زیاد باشه از غربت پسر که وااااااااای

 

پ ، ن : اونا سنگ زدن شما امشب گل برزید.........

پ ، ن : ببخشید دیگه نمی شد واضح تر نوشت آخه...........

 

التماس دعا

پینوشت : ببخشید من تاب نوشتن نداشتم فقط به عشق آقا امام حسن این پست را گذاشتم.

پینوشت : آخه پسر امام حسنم مثل خودشون غریبه...........

به امید ظهور دولت یار

التماس دعا

یا حق

یا قاسم ابن الحسن

یا حسین

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گمشده ( شنبه 89/9/20 :: ساعت 5:10 عصر )

»» اومد....

بسم الله الرحمن الرحیم

اومد........

اینبار دیگه واقعا اومد....

صدایی تو دلا می گه بیایید که باز محرمه..............

شبهای سرد محرم اومد...........

انگار ناخودگاه ته گلوها تلخ می شه...........

انگار بازم یه صدایی تو دلا می گه بهار ِ ماتمه.........

لباس سیاه هارو بیارید ، ماه خدا محرمه...............

کربلا.........

خیمه گاه.................

عمود خیمه ی حضرت عباس................

نگاههای امام حسین به حضرت علی اکبر...........

نوازشهایی که خانم رباب روانه حضرت علی اصغر می کنه.............

ضربان قلب حضرت زینب................

معجر.................

محمل........................

خیمه ها ......................

فرات.................

تشنگی........................

یه خواهر و برادر...............

شعله.................

نگاه نامحرمو..................

 

پینوشت : السلام علیک یا قلب زینب الصبور.....

پینوشت : مگه حرفی دیگه باقی می مونه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

پینوشت : خیلی خیلی برام دعا کنید ............

 

به امید ظهور دولت یار

التماس دعا

یا حق

 

یا حسین

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گمشده ( دوشنبه 89/9/15 :: ساعت 5:53 عصر )

»» دلم ...........

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مگه دلم چی می خواد؟

مگه خواسته ام خیلی سخته ؟

مگه این قدر بدم که...............

اگر مرگ هم عوضش باشد به را حتی می پذیرم....

خسته شدم از این که فقط باید به عکس خیره بشم..

چقدر انتظار؟؟؟؟؟؟؟؟

گاهی وقتا که دلم آقا هواییتون می شه..

هوس اون صحن و صحرای آسمانی را می کنه....

تنها کاری که می تونم بکنم اینه که فقط سر روی دیوار بذارم و عکس حرم را ببینم........

دستم را به روی سینه بذارم و به سوی قبله بشینم..

اونوقته که ابری می شه چشای منو بغض راه گلویم را می گیره.........

انتظار فردا که نه همین حالا هم خیلی دیره......

گریه امونم نمی ده.........

می خوام بیاااااااام کرب وبلا.......................

بهم نگین خیلی بدم...........

ردم نکنین و نگین برو......

........................

اللهم الرزقنا کربلا

..........

 

پینوشت : ببخشید خیلی نا مفهوم بود می دونم اما...........

به امید ظهور دولت یار

التماس دعا

یا حق



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گمشده ( چهارشنبه 89/9/10 :: ساعت 8:36 عصر )

»» محرم!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا هنوز محرم نیامده این قدر هوایی شدیم؟؟؟؟؟؟؟

هر جا می رم و هر کس را می بینم داره می ره کربلا اما من..........

 

تنم می لرزه نمی بینه چشام

وقتی بهت می گم که کربلا می خوام

اشکم می ریزه به روی صورتم

مثل بارش بارونی به روی بام

دلم می خواد یه بار به عشق زینبت

پای پیاده ام به کربلا بیام

تشنه بمونم بسوزم از عطش

تا سوزه سینه ام بگیر التیام

عمری ارباب ، آرزو دارم

فکر تو درسر ، خواب و بیدارم

 

نبود بین ما رسم عاشق کشی

تو آخرش منو زداغت می کشی

دل می سوزونی خودتم می دونی

هر بار که منو به هیئت می کشی

بهت نمیاد منو راهم ندی

صدات کنم ولی جوابمو ندی

نکنه یه شب بین نوکرات

بهم بگی برو تو نوکر بدی

خودت می دونی دل پر درد

حرمت آقا ، دیونم کرده

 

مگه چی می خواد این دل اسیرم

بهم بگو بمیر تا برات بمیرم

همش به خودم می گم این جمله رو

یعنی میشه که کربلا روبگیرم

خودت می دونی که کم تحملم

نکنه یه روز کنی منو ولم

من فقط از تو یه کربلا می خوام

چه جوری دلت میاد که بشکنه دلم

دل شده بی تا ب ،بهر تو ارباب

می بینم هر شب ، حرمو در خواب

 

هر بار که اومد آقا به کربلای تو

نشوندی روی دل من از سوزو اه

هیچ وقت نمی ره بیرون از این سرم

خاطره سفر و اولین نگاه

 

کبوتر دل من از همون زمون

به روی گنبد تو آشیون زده

هر شب می بینم کبوتر دلم

تو خواب رفته به کربلا و اومده

 

پینوشت : خوب ما ها رو که کربلا راه نمی دهند چی کار کنیم؟؟؟؟؟؟

پینوشت : ببخشید زودتر محرم بر پا کردم!!!!

پینوشت : دعا کنید من را هم بطلبند دیگه........

 

به امید ظهور دولت یار

التماس دعا

یا حق



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » گمشده ( شنبه 89/9/6 :: ساعت 6:21 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شهدا شرمنده ایم.....
یا علی رفتم بقیع اما چه سود!!!!!!!!
بازم بی مقدمه.......
گفتم.......گفت......
عجیب است این قرن بیست و یکم!!!!!!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 19
>> بازدید دیروز: 25
>> مجموع بازدیدها: 198355
» درباره من

منتظر
گمشده
در کعبه و بتخانه و در دیر و کلیسا* جز نغمه ی ناقوس تو بانگ جرسی نیست* غیر از هوس دیدن رخسار چو ماهت * اندر دل پر حسرت یاران هوسی نیست* ای مهدی دین پرده ز رخسار برافکن* ما گمشدگانیم و ره پیش و پسی نیست

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آخرین سفر . جامانده . غرور آفرین . ماه ذی القعده . ماودشمن .
» آرشیو مطالب
تیر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
شهریور 1388
آذر 1388
فروردین 1389
دی 1388
اردیبهشت 1389
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
حقوقی و قضایی
عشق الهی
BABI 1992
محب علی
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
الحماة
کلبه تنهایی
تکیه بر باد
این نجوای شبانه من است
شخصی
شخصی
منتظر سیاسی
بیراهه
جوشش
صل الله علی الباکین علی الحسین
از جنس آسمان
عزیز دل
مذهب عشق
من او
قصر شیشه ای
ترنم
دکتر علی حاجی ستوده
بازمانده تنهای تنها
فعالیت
آخرین منجی
شخصی
عشق بی انتها
دختری به سوی آسمان
دریغ از فراموشی لاله ها....
به عشق ارباب
من هیچم
آقای آملی لاریجانی عدالت و عادل کجاست؟
گمشده
اسلام یعنی تسلیم
اکسیژن
شهادت
::::: نـو ر و ز :::::
بچه شهید
رمز دشمن
قاصدکهای سوخته
یا زهرا(س)

دختران با حجاب
حریم اللهی
ابراهیم(ع) مصطفی (ع)
دفاع مقدس

پاتوق دختر و پسرهای با خدا
بصائر یندر گز : کربلائی
راهیان سرزمین عشق
کیستی ما
کربلای عشق
همت عالی
جنجال یک سکوت
شیعه علی
یه پوتین یه پلاک
خاکریز
غرفه بهشت
شور
کجایند مردان بی ادعا
ادواردو
(یا حسین ) (فاطمه)
علمدار دشت کربلا ابوالفضل علیه السلام (فاطمه)
بیا مهدی شب هجران سحر کن (فاطمه)
عشق خدا - عشق آدم
وبلاگ شخصی وحید یامین پور
تفحص
پلاک هشت
شهاب مرادی
لبخندهای خاکی
کربلا
تکه های جامانده بر زمین...
"شلمچه"
برای خدا و مهربانی هایش
رهبر- ولایت
دوئل
میثاق با یار
راه فردا
قاب عشق
قطعه 46 ( دل نوشته های حاج حسین قدیانی )
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
فقط استقلال

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان










































































» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب