چقدر محرم امسال زود تمام شد !
نمی دونم آخه سراغ تقویم ها که می رویم محرم هنوز تمام نشده ، ولی نمی دونم چرا وقتی وارد خیوبونها که می شویم خبری از محرم نیست.
دیگه نه کسی پیراهن مشکی بر تن دارد نه دیگه حرمت این ماه نگه داشته میشه.
فرقی با ماه های دیگه ندارد.انگار نسبت به ماههای دیگر هم بدتر شده.
از بغل دست ماشینها که می گذریم آن قدر صدای موزیک هایشان بلند است که می خواهد شیشه ء ماشین خودشان بشکند.
تا چند سال پیش یه کم بیشتر رعایت می کردند.
کم کمش تو ماشینهایی که جوان ها سواربودند یا تاکسی ها یه نوار مداحی روشن بود،یا لباس مشکی بر تن بود.
از هر جا که رد می شدی یه تکیه بود که از درونش صدای زیارت عاشور می آمد.
ولی الان یا امسال همه چیز زود تمام شد.
دیگه الان که از در بریم بیرون دیگه نمی تونیم یه جا هیئت پیدا کنیم که برای نیم ساعت بریم در آن و عزاداری کنیم.
جالب اینجاست که همه برای دههء اول خود کشی می کنند!
ببخشید یه سوال چرا در دههءاول بیشتر هیئت داریم؟
چرا حتئ صداوسیما هم در دههءاول یادش است که محرم است مداحی میذاره و برنامه هایش مناسب با این ماه است ؟
چرا همین که فردای شهادت آقا می شود، فردای عاشورا همه چیز فراموش می شه همه عزاداری ها،همه لباس سیاه ها،.....
نمی دونم شاید محرم یعنی دههءاول!!!!!
ای کاش سال بعد محرم کربلا باشیم و سه دهه آنجا عزاداری کنیم.
کاشکی خدا مدد کنه راه گناهُ سد کنه
کاشکی دوباره قطرهء اشکمُ بی عدد کنه
درد ِ دلم دوا بشه دلم پر از صفا بشه
دوباره مرغ قلب من راهی کربلا بشه
وقتی که اسم کربلا میاد می گیره دل ما
دلم بهونه می گیره مثل غروب جمعه ها
تو سینه مهمونی دلم چراغونی میشه
تصویر قاب چشم من یه ابر بارونی میشه
دلم با اسم یا حسین میشه دچار شور و شین
پنجره رو باز می کنم به سوی بین الحرمین
می بره عقل و هوش من دلبر می فروش من
صدای ساعت حرم باز میرسه به گوش من
وقتی که پنج شنبه شب ِ دلم پر از تاب و تب ِ
آخه زیارت حرم این ساعتا مستحب ِ
شب تا سحر منتظرم سایه ش بیافته به سرم
کاشکی می شد یه جمعه صبح
ندبه بخونم تو حرم
کاشکی شبم سحر نشه دلم دیوونه تر بشه
آقای مهربون ِ من حال ِ دلم خبر بشه
التماس دعا