بسم الله الرحمن الرحیم بار خدایا چه کنم .... بار خدایا گمشده ام .. حتی در خود گمشدم.... بارها فکر کردم که چه کردم اما .... تو به من چشم دادی اما من با چشمانم ... تو به من چشم دادی که تمامی نعمتهایت را ببینم ، زیبایی ها را ، خانه ات را ..... اما من چه دیدم ؟؟؟ همه چیز به جز آنهایی که تو می خواستی... به من گوش دادی تا بشنوم ... صدای تو را ... من هم شنیدم اما آنچه را که نباید می شنیدم .......... به من دست دادی تا به سوی خودت دراز کنم و از دریای کرامت و محبتت مشتی آب بردارم اما... دراز کردم اما نه به سوی تو بلکه ....... به من پا دادی تا در راهت قدم بردارم اما نه تنها در راهت قدمی نزدم بلکه در بی کرانه ی ظلمت دویدم و .......... خدایا تو به من دل دادی تا عاشقت شوم و آن را حریمت نگ دارم اما چوب حراجی به دلم زدم و دربش را به روی هر بیگانه ای باز گذاشتم و ...... بار خدایا گمشدم .... در بیکرانه ی وجودم اسیرم ... در دریای غرور و ضعف و تنهاییم غرق شدم .... دستم را بگیر ........ با اینکه نمی توانم دستم را به سویت بیاورم اما........... خدایا ...................... به امید ظهور دولت یار التماس دعا یا حق